English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4154 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
postposition U لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postpositive U الحاقی و بی تکیه
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
ground sea U خیزاب دریاکه علت نمایانی نداشته باشد
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
operation U دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
dead knot U گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
inopinate U انتظار نداشته
adjuncts U الحاقی
adjunct U الحاقی
extensions U الحاقی
supplemental U الحاقی
adjoint U الحاقی
appendant U الحاقی
riders U الحاقی
rider U الحاقی
accessional U الحاقی
adjunctive U الحاقی
extension U الحاقی
Leave me alone . U کاری بکارم نداشته باش
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
incorporative U الحاقی مشارکت
concatenation operator U عملگر الحاقی
paragogic U افزوده الحاقی
adventitious U خارجی الحاقی
joint U مشترک الحاقی
intromission U مواد الحاقی
suffixix U لفظ معنای الحاقی
adjunct matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
adjoint matrix U ماتریس الحاقی [ریاضی]
postpositive preposition U حرف اضافه الحاقی
extensions U تمدید قسمت الحاقی
extension U تمدید قسمت الحاقی
adjuncts U فرع قسمت الحاقی
paragoge U حرف یا هجای الحاقی
riders U ماده یا بند الحاقی
shaft extension U قسمت الحاقی محوری
adjunct U فرع قسمت الحاقی
rider U ماده یا بند الحاقی
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
postscript U یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postscripts U یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
riders U ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rider U ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
kilim [glim] U گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
loll U لم تکیه
recumbency U تکیه
accenting U تکیه
lolling U لم تکیه
lolled U لم تکیه
enclitic U بی تکیه
accent U تکیه
emphasis U تکیه
atonic U بی تکیه
leanings U تکیه
leaning U تکیه
unaccented U بی تکیه
accented U تکیه
accents U تکیه
lolls U لم تکیه
reliance U تکیه
accumbency U تکیه
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
bolstered U تکیه دادن
reclined U تکیه کردن
recline U تکیه کردن
insists U تکیه کردن بر
insisting U تکیه کردن بر
insisted U تکیه کردن بر
insist U تکیه کردن بر
reclines U تکیه کردن
lean U تکیه زدن
lean U تکیه کردن
boilerplate U تکیه کلام
to throw oneself on U تکیه کردن بر
bridge seat U تکیه گاه
support U تکیه گاه
to base one self U تکیه کردن
bolster U تکیه دادن
bolsters U تکیه دادن
support bearing U تکیه گاه
stand U تکیه گاه
bearing U تکیه گاه
saddle bearer U تکیه گاه
counterfort U دیوار تکیه
slump over U تکیه زدن
rests U تکیه گاه
accentual U تکیه دار
rests U تکیه دادن
rest U تکیه گاه
rest U تکیه دادن
point of support U تکیه گاه
heel rest تکیه گاه
leans U تکیه زدن
propped U تکیه گاه
anchorages U تکیه گاه
catch-phrase U تکیه کلام
anchorage U تکیه گاه
arm rest U تکیه گاه
mahlstick U تکیه دست
prop U تکیه گاه
maulstick U تکیه دست
catch-phrases U تکیه کلام
backrest U تکیه گاه
leans U تکیه کردن
anchor U تکیه گاه
anchoring U تکیه گاه
stayed U تکیه مهار
stay U تکیه مهار
support roller U تکیه گاه
to lean on a reed U تکیه بر اب کردن
relied U تکیه کردن
relies U تکیه کردن
propping U تکیه گاه
leaned U تکیه کردن
leaned U تکیه زدن
anchors U تکیه گاه
fulcrum U تکیه گاه
rely U تکیه کردن
relying U تکیه کردن
lateral support U تکیه گاه کناری
fixed support U تکیه گاه گیردار
elastic support U تکیه گاه ارتجاعی
direct support U تکیه گاه بی واسطه
abutment U تکیه گاه نیمپایه
slogans U تکیه کلام شعار
slogan U تکیه کلام شعار
to lean against the wall U به دیوار تکیه دادن
support U تکیه گاه پایه
leaned U تکیه دادن بطرف
movable support U تکیه گاه متحرک
lean U تکیه دادن بطرف
indirect support U تکیه گاه بی واسطه
bearing width U عرض تکیه گاه
anchorage distance U فاصله تکیه گاهی
hinged support U تکیه گاه مفصلی
to lean out of the window U به پنجره تکیه دادن
leans U تکیه دادن بطرف
rest U تکیه گاه استراحت
lateral support U تکیه گاه جانبی
free support U تکیه گاه ازاد
armpits U تکیه گاه ارنج
perceptual anchorage U تکیه گاه ادراکی
armpit U تکیه گاه ارنج
to lean against something U تکیه زدن به چیزی
bow hand U دسته تکیه گاه
accentuate U با تکیه تلفظ کردن
accentuated U با تکیه تلفظ کردن
bearing stress U تنش تکیه گاهی
propping U تیر شمع تکیه
anchoring effect U اثر تکیه گاهی
accentuates U با تکیه تلفظ کردن
journal U تکیه گاه اصلی
journals U تکیه گاه اصلی
accentuating U با تکیه تلفظ کردن
rests U تکیه گاه استراحت
support conditions U شرایط تکیه گاهی
support pression U فشار تکیه گاه
accumbent U تکیه دار خوابیده
bench wall U دیوار تکیه گاه
accumbent U تکیه کننده سرغذا
bearing pressure U فشار تکیه گاهی
seat bars U میلههای تکیه گاه
restraining support U تکیه گاه گیردار
bearing plate U صفحه تکیه گاه
solid support U تکیه گاه جامد
propped U تیر شمع تکیه
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com